نه گفتنی !
نه گفتنی !

نه گفتنی !

و ز می کهنه بنه آغاز نو !

 

 

 

ساعتای آخر ۸۸ دارن سپری می شن و من چقدر عاشق این شلوغی خیابونا و مراکز خریدم تو شب سال نو !!! درسته که اینجا ایرانه و از آتیش بازی و آهنگ و رقص شب سال نو خبری نیست .. درسته که شهر کوچیک من شاید کمتر از شهر بزرگ تو امکانات داشته باشه . اما به نظر من هر آدمی دقیقا همون جاییه که باید باشه .. مهم اینه که قدر جایگاه خودشو بدونه .. ما هممون برای اینکه تو ایران باشیم ساخته شدیم و کدوم مهاجریه که هیچ وقت دلش نخواد برگرده به وطن خودش ؟

 من عاشق همین زندگی ای هستم که لا به لای همین کوچه ها جریان داره .. با بوی دود و گلاب و اسفند و مردمی که همیشه زیر ذره بینشونی و بادای دیوانه کننده ای که به قول قدیمیا (( ۶ ماه خاک بر سرت می کنن و ۶ ماه گل به سر ))  

آره من عاشقه همین زندگیم .. زندگی ای که بیتانمی توش باشه که دور باشه ولی باشه .. که بیشتر از هر کسی و هر چیزی به اون فکر کنی .. که بیشتر از هر کسی و هر چیزی به تو فکر کنه .. که وقتی با بقیه مقایسه اش می کنی با تمام وجود حس کنی و بفهمی که بهترینه که عاشق ترینه که مرد ترینه  !!

عاشق خانواده ای که هر روزم که باشون دعوا می کنم و در اتاقمو براشون محکم می بندم بازم فردا برام با کنار اونا بودن راضی کننده است ..  

من عاشق اینم که تو کوچه های کوچیک شهرم قدم بزنم و یه پیرزن با لهجه ازم بپرسه ((  بَبَم فردا عیده ؟ )) منم بگم آره فردا ۹ شب و اون بهم بگه  ((‌ پس مَبارکا باشه انشالله که سال خوبی داشته باشی دختر جُن )) 

 دوست دارم شلوغی آرایشگاهها رو که تو شب عید هر کسی با هر شرایطی خودشو به آرایشگاه می رسونه تا موقع سال نو مرتب باشه .. بدو بدو های  شب عید قشنگه چون فقط تو همین روزای آخر ساله که می تونی فکر آدمایی که تو خیابون دارن راه می رن رو بخونی .. انگاری هممون یه آرزوی مشترک پیدا کردیم ... تحویل کردن سال توی بهترین شرایط با بهترین ظاهر و کنار خانواده  .  

همین آرزوی مشترکه اینقدر قشنگه که مردمو می کشونه تو مغازه ها و خیابونا و بانکا و پای تلفنا برای تبریک گفتن .  

این حس زندگی ای  که با بوی قورمه سبزی و سبزی پلو همراه میشه و نویی که با جوونه زدن درختا و برق شیشه های پنجره و لباسای تازه مهمون خونه ها میشه  به خدا خیلی قشنگه .. خیلی محشره .. خیلی تکه ... من دوسش دارم .. دلم نمی خواد اینا رو ندیده بگیرم .. به نظر من روز عید حتما با بقیه روزا فرق داره ... ساده ترین فرقشم اینه که ما برای هیچ روزه دیگه ای تو سال اینقدر تهیه و تدارک نمی بینیم ...  اینقدر خودمون رو آماده نمی کنیم.

مطمئنم اون بخشنده بی همتا همیشه خودش بهترینا رو برامون رقم می زنه .. پس فقط ازش صبر و بزرگ دلی می خوام تا تو روزایی که دنیا با من بود مغرور نباشم و تو روزایی که دنیا برعلیه من بود مایوس نشم!!  

ازش می خوام هممون تو سال ببر یه بیشه آروم داشته باشیم و خورشید به دشت زندگیمون گرم و پرفروغ بتابه .. ازش سلامتی همه ی عزیزانم رو می خوام مخصوصا عزیز راه دورم بیتانم    

 

 

 

      در سایه ایزد تبارک  

    عید همگی بود مبارک

ماه من

 

 

یاد من باشد تنها هستم   

ماه بالای سر تنهاییست