نه گفتنی !
نه گفتنی !

نه گفتنی !

شناسنامه ی باکره ی من !!

3-4 ماه پیش ( قبل از انتخابات )  یه شب که با بیتانم رفته بودیم بیرون حدودای ساعت 11 بود که داشتم بر می گشتم خونه و خیابونام حسابی خلوت بود .. 4-5 تا پسر سر کوچمون وایساده بودن و وقتی چشمشون به من افتاد عجیب داشتن فعل دید زدن رو صرف می کردن .. منم به خاطر اینکه از شر نگاهاشون راحت بشم سعی کردم زود برم سمت کوچه اینطوری شد که موقع رد شدن ازجوب سر کوچه بند کیفم باز شد و کیفم با تمام محتویاتش افتاد تو جوب .. 

جریان آب زیاد بود و کیفم همینجور داشت برای خودش قل می خورد و می رفت به خاطر همین مجبور شدم برای نجات محتویات کیفم با پا بپرم توی جوب ..  

حالا بماند که آخر شبی چه ثوابی کردم که اسباب خنده و تفریح مردم رو جور کردم !!

خلاصه با هزار زحمت کیفمو در آوردم و با یه قیافه شیش در چهار رفتم سمت خونه .. از یه طرف اعصابم بابت به فنا رفتن محتویات کیفم به هم ریخته بود و از یه طرفم پاهام درد گرفته بود چون آبش واقعاً سرد بود .

وقتی رسیدم خونه کیفمو خالی کردم توی سینک دستشویی به غیر از نیم لیتر آبی که از کیفم بیرون اومد  شناسنامه و دفترچه بیمه و جزوهای کلاس حسابداریم و موبایلمو و تموم عکسای کیف پولم و دفترچه تلفنم و کلیدای شرکت  و لوازم آرایش مارک cliniqu که تازه 350 هزار تومن بابتش پول داده بودم و خلاصه هر چی که فکرشو بکنین هم ریخت تو سینک !!

تا دو سه روزهمه ی اسناد و اوراق بهاداره من داشتن حموم آفتاب می گرفتن تو پنجره اتاقم .. موبایلمم عوض کردم و خلاصه تا حدودی همه چیز رو به راه شد به جز شناسنامه ام!! 

بعله شناسنامه ی بیچارم جوری ناک اوت شده بود که انگار پیشی روش جیش کرده و بعد داده آقا گاوه به عنوان آدامس برای رفع نفخ معدش بجوه ! 

تا چند روز بابت این قضیه اعصابم به هم ریخته بود و از یه طرفم نزدیک انتخابات بود و تمام فکر و ذکرم رو سیاست و آینده کشورم متمرکز شده بود این شد که  با همون شناسنامه گاو نشان رفتم پای صندوقای رای و مشت محکمی زدم تو دهن آمریکای یاوه گو  

بعله من با همون شناسنامه ی نصفه نیمه  ثابت کردم ملت ایران همیشه در صحنه ان وحتی اگه شناسنامه اشونم آب ببره با بقایاش از منافع رهبرشون ببخشید کشورشون دفاع می کنن ..آررررره داداچ من ملت ایران یه همچین ملتین !

بعد از انتخابات برای اینکه چشمم به شناسنامم نیفته شوتش کردم اون ته مه های کمدم و درگیر روزمرگیام شدم .. چون همه اش با خودم می گفتم من که حالا حالا نمیخوام شوور کنم .. عائله ای هم ندارم که بخوام براش کوپن بگیرم .. انتخاباتم که دورشو یه خط قرمز کشیدم .. برای کارای روزمرمم که کارت ملیم هست پس فعلا بی خیالش ! ( داری منطقو )

بعدشم که اینقدر جریانات مختلف و محیرالعقولی تو شرکتمون اتفاق افتاد که دیگه غم شناسنامه گاو خورده و پیشی جیش کرده گم شد تو ذهنم ..

از وقتی بیتانم رفته آلبانی به شدت به صرافت پاسپورت گرفتن افتادم و الان 10-11 روزی هست که دنبال کاراشم و از اونجایی که تو خارجه شناسنامه ام ممکنه به کارم بیاد !!!! 

 رفتم ثبت احوال و شناسنامه قبلیمو که پر از مهرای جور و واجور بودو بهشون قالب کردم و یه شناسنامه تمیز و بی سابقه گرفتم واسه خودم که هیچ مهریم بهش تجاوز نکرده !! 

می دونید بچه ها وقتی به شناسنامه ام با اون عکس جدید و گوگولیش نیگاه می کنم روحم تازه میشه .. انگار یه زندگی جدید رو شروع کردم .. مخصوصاً که دیشبم بعد از 4 ساعت زیر و رو کردن آرشیو وبلاگ فاتین تصمیم گرفتم که رژیم اتکینز رو شروع کنم و یه حالی به خودم بدم . 

 پاسپورتمم تو هفته ی آینده میاد در خونه و من ظرف دو هفته صاحب یه شناسنامه جدید و پاسپورت جدید می شم ! ( چشم حسود چلق پلق ! ) 

نتیجه اخلاقی این قضیه اینه که رفقا اگه یه روز با مخ رفتین تو دیوار و یه عده هرهر بهتون خندیدن  بدونین که حتماً حکمتی توش هست و به جای سرخ و سفید شدن تو دلتون به ساده لوحیه اونا بخندین و به روزای طلایی آینده فکر کنین ! 

راستی در مورده اضافه وزنمم باید بگم من زیادم وحشتناک نیستم ( نونوش و نانازی و سمیرا شاهدن مگه نه بچه ها ؟ ) اما از اونجایی که من سابقه 53 کیلو و 57 کیلو بودنم دارم .. این هیکل خیلی رو نرومه که به یاری خدا و با کمک رژیم اتکینز حتما به روزای مانکنیم بر می گردم .. البته رو تشویقا و دلگرمیای شمام خیلی حساب باز کردما تنهام نذارید. 

تو این شبا و روزای عزیز منو بیتانم رو از دعای خیرتون بی نصیب نذارید که به شدت محتاجیم !

 

فدات بشم : من چطوری مهربونیا وصبوریاتو جبران کنم ؟ 

 مرسی بابت همه ی خوبیات .. خدا رو شکر می کنم به خاطر بودنت ..  

ممنونم که به خاطر اینکه من بتونم ببینمت و دلم زود زود تنگ نشه رفتی و وب کم خریدی ..  

مرسی بابت وقتی که گذاشتی و روی عکسا کار کردی و جلو جلو تولدمو تبریک گفتی ..  

صورت ماهت رو می بوسم و از صمیم قلب از خدا می خوام که تو رو برام حفظ کنه .

نظرات 12 + ارسال نظر
نونوش جمعه 20 شهریور 1388 ساعت 16:41

تو وقتی تپلی از همیشه گوگولی تری... مامانم که همیشه میگه صورت یاپراک صورته نانسیه :))))
حالا نانسی خودشو کشته عمل کرده لپاش مثه تو شه !!
تو جیگریییییییییییی دختر با اون موهای مشکی چیگر ترم شدی.


امیدوارم با این شناسنامه ی جدید اتفاقات عیر منتظره ی جدید سربخورن تو زندگیت و سورپرایزت کنن و بیای اینجا ازشون بنویسی و ما هم خوشحال کنی .

من قربونت برم دخمله که اینقدر هوای منو داری .. مامانه گلتو از طرفه من ببوس و بهشون بگو ایشون خیلی به من لطف دارن .. فدای محبتشون .
امروز به بیتانم گفتم نونوش میگه مامانش گفته صورتم شبیه نانسی عجرمه .. اولش که نمی شناخت طرفو ( یعنی آدم با سر بره تو دیوار ولی اینجوری نشه ) بعدشم که براش عکساشو با توضح فرستادم کلی قربون صدقم رفت ( یوهاهاها ) خلاصه که از پشتیابنی عوامل پشت صحنه متچکرم !
واییییییی مرسی عزیزم .. مرسی .. مرسی .. چه دعای قشنگی .. منم امیدوارم .. منو از انرژیای مثبتت بی نصیب نذار خوشگله !

golbarg جمعه 20 شهریور 1388 ساعت 17:17 http://golbarg24.blogfa.com

yaprak jan kheili dus daram bebinamet hatman kheili khoshgeli
mishe baram aks befresti az khodet
be khoda ghabele etminanam man

rasti vaghean alaghe mand shodam lavazem arayeshato bebinam 350 000 toman puleshun bude!
chi kharidi dokhtar ke oonghad shod?
bitanem dar ayande varshekast mishe ha

javabe nazarato zireshoon daadam
merciiiiiiiiiiii golam az in hame lotfet
rasti ayten yani tnesh mesle mahe!

booos man aks mikham

سلام گلبرگ جونم .. چشم عزیز دلم .. مطمئنم که قابل اعتمادی .. منم دوست دارم ببینمت .. حتماْ ظرف همین یکی دو روز برات میل می زنم .
یه رژ‌گونه .. سایه دو رنگ .. ریمل .. مداد .. پنکیک .. با یه سری لوشن و اسکراپ و صابون و یه عطر !!
دیدم عزیزم .. منم ممنونم که وقت گذاشتی برام .. چه جالب آیتن ..ولی دیدی گفتم ترکا از قورمه سبزی خوششون نمیاد .

چشم حتماْ !

شینا جمعه 20 شهریور 1388 ساعت 18:25

آخه تو و نونوش هی میاین قربون صدقه هم میرین نمی گین ما که هنوز شما رو ندیدیم چه حالی میشیم؟
وای رژیمتو عچقه.مانکن دیگه نمی شه نیگهت داشت.به این میگن روحیه .مردم از بس اومدم غم و غصه خوندم هانی...حتما واس تو وبیتانتم دعا می کنم.زود بیا امار بده چند کیلو کم کردی؟

آخ قربونه تو بشم من شینا جون .. حسودی نداشتیما .. بعدشم می دونی من و نونوش چه شبایی رو با هم روز کردیم .. چه روزایی رو شب ؟ اگه ما قربونه هم نریم کی قربونه ما بره ؟
قربونت سعی می کنم از این به بعد از شادی و خوشحالی بیشتر بگم ..
مرسی عزیزم لطف می کنی .
اوکی می خوام هفتگی گزارش بدم از ۲۰ شهریور رژیم شروع شده یعنی از امروز جمعه هفته دیگه گزارش می دم !
چشم
بوووووووووووس

دختر آبی جمعه 20 شهریور 1388 ساعت 21:20 http://ma-do-nafar.blogfa.com

ایول چه ناناشی تو

:)
خوش اومدی عزیزم .. کامنت دونیتم که بسته است !!
فکر کنم من قبلنا هم به وبلاگت اومده بودم آخه اون عکسه که بالای وبلاگته برام آشنا میزنه !

شهاب شنبه 21 شهریور 1388 ساعت 06:33 http://doranejavani.blogsky.com

سلام ...

خوب اول این که یه دنیا ممنون که امدی و مطالب من رو خوندی .. خوش حالم کردی در حد المپیک

دوم این که من هم امدم و مطلب قشنگتو خوندم ... هیچ کدوم از اون پسر هایی که داشتن نگاهت میکردن نیومدن کمکت کنن که کیفتو از تو جوب در بیاری ؟ ای نامردا ... اگه سر کوچه ی ما بودی حتما شهاب میومد کمکت ... اینجوری نگاه نکن حتما میومدم ... راجب اون کار افتخار انگیز هم بهت تبریک میگم ( با یه شناسنامه داغون رفتی رای دادی ) واقعا کار هر کسی نیست این چنینی به کشورش خدمت کنه ... ایولا ... دم شما گرم ... راجب پاسپورت و شناسنامه جدید هم تبریک میگم .. هر وقت امد باید شیرینی بدی ... راستی توی نظری که برام گذاشته بودی گفتی که عمل چشم خطر داره ... راستش تا اونجایی که من تحقیق کردم متوجه شدم که توی خاورمیانه ایران برترین دکترای چشم رو داره و همچنین برترین دستگاه های عمل چشم ... و از هر 1000 نفری که عمل میشه تنها 5 نفر احتمال داره که چشمشون خوب نشه ... میدونی چه قدر آزمایش از ادم میگیرن ... ازمایش های مختلف ... تازه تو که لنز استفاده میکنی خطرناک تره ... این لنز هایی که توی ایران هست بهداشتی نیست ... یادمه توی 20:30 یه پسره رو نشون میدادن که با استفاده از همین لنز ها کور شده ... خلاصه این که یه تحقیقی بکن واسه عمل چشم .. بد نیست ... از ما گفتن بود ... تازه الان 25 سالت هم هست شماره چشمات دیگه ثابت هستن ... اینم از این ...

سلام آقا شهاب ..
خواهش وظیفه است بلاخره هر رفتی یه آمدی داره اخوی :)
مرسی که اینقدر با مرامی پسر خوب .. همه که با مرام نمی شن :)
:) قابل ملت و کشورمو نداشت .. تحفه ای ناچیز بود هدیه به رهبرم :)))))))))))
چشم شما دعا کنید بیاد شیرینیه شما محفوظه .. البته که الان ماه رمضونه :)
ببین شهاب خان پسر عموی پدر من یکی از چشم پزکای حاذق شهرمونه که مدرکشم از آمریکا گرفته چندین سال پیش .. اما ایشون هر بار که من اصرار کردم برای عمل گفته امکان نداره بذاره این کارو بکنم و می گن که تو همه ی دنیا هم هیچ چشم پزشکی حاضر نیست یه همچین عملی رو برای اعضای خانوادش انجام بده .. خطرات این عمل هیچ ربطی به عدم بهبودی بعد از عمل نداره .. بلکه به بعد از عمل ربط داره :
فشار چشم بالا میره .. عصب بینایی صدمه می بینه .. خشکی چشم میاره و در دراز مدت حتی منجر به کوری میشه ...
در مورده لنز هم من لنز ایرانی استفاده نمی کنم ..
در هر صورت مرسی بابت راهنماییات !

پانتی شنبه 21 شهریور 1388 ساعت 09:43 http://pantijoon.persianblog.ir/

آخ آخ آخ آدم از هیچی دلش نمیسوزه، ولی اون لوازم آرایش کلینیک جیگر آدمو آتیش میزنه! واییی چقدر حیف شدددددددددددد. امیدوارم الان قابل استفاده باشه!
شناسنامه و پاسپورتتم مبارکککک. ایشالله که به زودی خبرای خوبی به دستمون برسه!! ایولللللل.
در ضمن آفرین که دوباره رژیمتو شروع کردی. آفرین حالا شدی یه دخمل گوش به حرف کن! حتما دوباره به دوران طلایی نزدیک میشی. بعدشم من از حسودی دق میکنم میمیرم!! بوس بوسسسس دخمل گل و نازنیننننننننننننن

آخ گفتی پانتی ... آخ گفتی .. رژ گونه ام به رحمت خدا رفت .. اما بقیه چیزا تا حدودی قابل استفاده است !‌
مرسی عزیزم .. انشالله انشالله خدا از دهنت بشنوه :)
:)) عزیزم این چه حرفیه .. بذار کنجد به دنیا بیاد تو هم می زنی تو خط رژیم از منم می زنی جلو .. حالا ببین ..
از تشویقاتم ممنونم عزیزم ..
بووووووووووووس بووووووووووس عزیزه دلم

پانتی شنبه 21 شهریور 1388 ساعت 09:46 http://pantijoon.persianblog.ir/

در ضمن تو و نونوشم یه وقت بزارین، هی قربون دست و پای بلوری همدیگه برین! باشه؟ ؟؟؟؟؟؟
چقدر لذت میبرم که همه چی مثل قبل شده!

ما که قربون دست و پای توپولوی کنجدک هم می ریم .. کلاْ شغل ما دو تا اینه خواهر چه کنیم ؟؟
قربونه محبتت .. فدات !
بووووووووووس

nanazi شنبه 21 شهریور 1388 ساعت 13:02 http://ml6.blogsky.com

اتکینززززززززز!!!!! البته من خیلی سعی کردمش! ولی نشد دیگه !! الان هم یه چیزایی در مایه های سمی اتکینز هستم !! تشریف بیارید خانه رژیمی ما در خدمت باشیم !!!!
ولی خدا وکیلی خیلی هلو هستی ها!! از ما گفتن! در پروسه لاغری هی خودت رو به من نشون بده ! اگه دیدم اون لپات داره آب میشه و اینا باید قطعش کنی !! آدم وقتی میبینتت ناخودآگاه تو دلش میگه :
" ای کاش من یک بیتانم بودم "

ای جااااااااااااااااان ... نانازیه مهلبونه دوست داشتنیه من ... اتکینز زیادم سخت نیست هست ؟ من امروز روزه سومه .. تا حالا که بزنم به تخته خوب پیش رفته هر چیزی ..
اون سمی اتکینزت تو حلقم نانازی
:))))))))))))))))))) خدا نکشت دختر .. من هلوئم ؟؟
چشم .. می خوام هفته به هفته گزارش بدم .. وقتیم آن بودی تصویری می دم خدمتتون !!!
:)) این جمله " ای کاش من یک بیتانم بودم " تو منو کشتوند .. خونم گردنت :))))))))))))))

ستاره آبی شنبه 21 شهریور 1388 ساعت 16:07 http://setarehabi12.persianblog.ir/

خوش به حالت که نو شد شناسنامه ات :دی

مواظب خودت باشیاااااااااا بوووس

سلام عزیزه دلم .. قبل از هر چیز بابت اون محبتت ممنونم .. رسید دستم .
آره عزیزم خیلی خوشحالم که نو شده شناسنامه ام
تو هم مواظب خودت باش
بوووووس

[ بدون نام ] شنبه 21 شهریور 1388 ساعت 17:05

بیتانم قربونت برم.............................................

عزیزمی ... دردونمی .. یکی یه دونمی ............ من قربونت برم جان جان ..........

ترنم یکشنبه 22 شهریور 1388 ساعت 09:38

شما چقدر حرص این دختره گه رو می خورید.
ارزششو داره یه همچین آدمی ؟؟!

ببین ترنم جان من با کسی که شما ممکنه باش مشکل داشته باشی یا ازش خوشت نیاد دوستم .. ممکنه اگر منو شما هم با هم آشنا بودیم منم از یک سری دوستای شما بدم میامد !
شایدم حتی کسی بهت می گفت دوستی من و شما ارزشی نداره !!! بعد اگه شما منو می شناختی و می دونستی که این حرف درست نیست قبول می کردی حرف بقیه رو ؟‌
معیار سنجش خوبی و بدیه آدما و حکم دادن در مورده آدما چیزیه که از دست اون کرام الکاتبینه که اون بالاست .. من و شما هم بنده های اونیم درسته عزیز ؟‌
می دونی من کسی رو که دوست دارم براش وقت می ذارم .. با ناراحتیش ناراحت می شم و از خوشحالیش خوشحال .. از اشتباهاش عصبانی می شم و دوست دارم تو سختیا باهاش باشم !
اون عزیز هم از دوستای منه .. در موردش اینجوری حرف نزن و زود قضاوت نکن .. چون اگر بشناسیش تو هم نظرت عوض میشه .
مرسی از کامنتت چون نشون میده حداقل کامنتای من رو یکی تاثیر گذاشته ؟ :)

نازگل یکشنبه 22 شهریور 1388 ساعت 13:45 http://withmeforever.persianblog.ir/

منم شناسنامه ی نو موخوام با عکس جدید . چقد حیف که لوازم آرایش آدم به فنا بره و اومدم اینجا تا ازتون تشکر کنم که اینقدر با نونوش منطقی صحبت کردین خیلی میدوستمتون. کاش منم یه دوست خوب مثل شما داشتم :((

سلام نازگل جان .. خیلی خوش اومدی ... من وقتی رفته بودم ثبت احوال خانومی که مسئول تعویص دفترچه ها بود گفت یه طرحه عمومیه که به زودی تمام شناسنامه ها عوض میشه .. پس غصه نخور عزیزم .. انشالله شما بی دردسیر شناسنامه ات رو عوض می کنی .
در مورده لوازم آرایشم چی بگم .. خدا سر هیچ کی نیاره :(((((
عزیزم نونوش از دوستای قدیم و خوب منه .. این وظیفه امه که براش وقت بذارم و خوشحالم که نونوش دوستای خوبی مثل شما پیدا کرده که به خاطرش از من تشکر می کنی .
ما هم می تونیم با هم دوست باشیم نازگل جان بازم بیا این ورا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد