ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
چشمه ساری در دل و آبشاری در کف
آفتابی در نگاه و فرشته ای در پیراهن
از انسانی که تویی
قصه ها توانم کرد
گمان مبر که چون بر تو می خندم ، بر تو می خندم . بر لاشهء طعمه ام می خندم .
گمان مبر که چون دست در دستت می نهم ، دست در دستت می نهم . دست در دست هوسبارگیهایم می نهم .
گمان مبر که چون سکه ای در کاسه ات می نهم ، سکه در کاسه ات می نهم . از آیندهء بی سکه ای خود ترسانم.
گمان مبر که چون عصای پیری ات گشته ام ، عصای پیری ات گشته ام . از عصای پیری خود هراسانم .
گمان مبر که چون بر تو خیانت نمی کنم ، بر تو خیانت نمی کنم . از خیانتکاری تو لرزانم .
گمان مبر که چون پشتت گشته ام ، پشتت گشته ام . از بی پشتی خود پریشانم .
.
.
.
.
.
من در نفس هر عمل به "من" می اندیشم و به فراگشت آن عمل به "من" .
من در نگاه غیر من ، نیکوکارم اما در نگاه من ، "مکار" هستم و "منکار " .
یکی برای من انسانیت رو تعریف کنه ......
یاپراکم چرا لینکم عوض نشد؟؟؟؟؟/چرا اصلا پیشم نیومدی؟؟ها؟ها؟ها؟ها؟
انسانیت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اوهوووووووووم؟؟؟؟؟؟چه سخت میپرسی اما هرچیزی که تو از انجامش راضی بشی میشه عین انسانیت....
Sen ve Ben
Uzun bir yol var aramizda
Bir ucunda sen bir ucunda ben
Bir ates yanar bagrimiza
Atesi sen külü ben
Ümit isigi parlar gönlümüzde
Aglatan sen aglayan ben
Hasretlik sarkilari söylenir hergün
Söyleten sen söyleyen ben
Askimiz dile geliyor mektubla
Kagidi sen kalemi ben
Beklerim hergün kavusmamizi
Ümitle sen sabirla ben.
تو نه تنها در وبلاگ خصوصی من جایی داری که جا ی اصلیت تو قلبمه دختری.
همون شب تو جز اولین نفری بودی که رمز رو برات افلاین گذاشتم
اگه چک کردی و چیزی نبود بگو دوباره اف بذارم
سلام متنت قشنگ بود